تبریک هارپر ، کلارک و کنی به مناسبت عید نوروز

 

     سلام . اگر چه که واسه تبریک عید هنوز زوده ولی دیدم باز هم استفن هارپر تبریک گفته و تصمیم گرفتم  زودتر فیلمش رو بذارم . از طرف خودم هم فعلاْ یه تبریک کوچولو داشته باشین تا بعد .

http://www.youtube.com/watch?v=_XlGXSY81oQ

     اینم تبریک کریستی کلارک ، رهبر حزب لیبرال

http://www.youtube.com/watch?v=wI8Prth4d_o&feature=related

     این یکی هم تبریک جیسون کنی ، وزیر مهاجرت و شهروندی کانادا ( تابعیت ، اقامت و چند فرهنگی )

http://www.youtube.com/watch?v=FqcBixTtnPI&feature=related

     ولی میدونین چیه ؟ این تبریکها شادمانم نمیکنن وقتی میبینم وزیر دفاع کانادا هم میگه اگه مجبور بشیم  ما هم در جنگ شرکت میکنیم . چرا ؟ مردم چه گناهی کردن ؟ همیشه سیاستمدارها با هم سر جنگ دارن ولی مردم صدمه میخورن . فرق نمیکنه مال چه کشوری باشن . آدم ، آدمه . میخواد زبانش ژاپنی باشه یا روسی یا فارسی ، مهمه ؟ میخواد جنگ جهانی اول باشه یا جنگ قبایل آفریقایی یا جنگ ایران و عراق . هرچی باشه نتیجه اش مرگه و بدبختی و فاجعه برای هر دو طرف . 

     با شوهرم که حرف میزنم بهم دلداری میده و میگه نباید بترسی چون جنگی پیش نمیاد و اینها همه مانور سیاسیه . نمیدونم . ای کاش که درست بگه و یه روز چشمام رو باز کنم و ببینم معجزه شده و هیچ اسمی از جنگ برده نمیشه .

     گاهی فکر میکنم خدا بعد میلیونها سال خوابش برده و آدمها رو فراموش کرده . ای خدا یه رحمی بکن و از خواب بیدار شو  و دنیا رو ببین لطفاْ . دلم بد جوری گرفته .

 

پاسخی به یک دوست

 

    سلام .  این نوشته در واقع پاسخ یک نظره ولی چون به هیچ صورتی نمیتونستم خلاصه ترش کنم بنابراین به عنوان یک پست در این بخش مینویسم  و از باقی خوانندگانم عذر میخوام که مطلب جدیدی ارائه نمیدم .

     جناب سام ، خواننده عزیز هنر دوست دوباره سلام

     اولاْ یک دنیا ممنون که نظر گذاشتین . این تنها راه ارتباطی من با خوانندگان وبلاگه و دوست دارم که این در ارتباطی همیشه باز باشه . اگر جوابی طولانی به نظر شما میدم دقیقاْ به این دلیله که نظر شما برام مهم بوده اگر چه با نظر من متفاوت باشه و اگر شما آدرس ای میل خودتون رو گذاشته بودین من ترجیح میدادم که این مطلب رو در نامه براتون بنویسم . ولی خوب متاسفانه کم لطفی کردین .

     شما دو مورد رو مطرح کردین که لازم دیدم جواب بدم . اولی در باره وجود و ثبت یک لقب  و دومی در باره میزان وطن پرستی من و احساس کردم که به صورت تلویحی هم از عدم ثبت مسائل سیاسی گله کردین که شاید در مورد آخری اشتباه کردم  .

      اینکه چرا سیاسی نمینویسم یک دلیل کاملاْ ساده داره : چون این وبلاگ سیاسی نیست و زمینه خبری داره و اونهم در باره ویندزوره و اسم وبلاگ نشون میده که فلسفه وجودی اش چی بوده و در چه کانالی حرکت میکنه . درست مثل اینکه از کانال ورزشی تلویزیون انتظار پخش آشپزی داشته باشین ! این که آیا دوست دارم سیاسی بنویسم یا نه  مسئله جداگانه ای به حساب میاد که قطعاْ موضوع این صحبت نیست .  شما حرف بدی نزدین و درستی و نادرستی یا به حق و ناحق بودنش هم به خودتون مربوط بوده ولی برنامه ریزی و قانون وبلاگ من از اول این بوده که چنین مطالبی نداشته باشم چه به عنوان پست و چه به عنوان نظر یا جواب به یک نظر .

   دوم اینکه  من شما رو نمیشناسم . درسته ؟ از اخلاق و عقاید شما هیچ اطلاعی ندارم . درسته ؟ در باره راهی که در زندگی انتخاب میکنین و  دلایل تصمیماتی که برای دنیای خودتون میگیرین هیچ نظری ندارم ؟ درسته ؟ خوب چظور میتونم به خودم اجازه بدم که به راحتی در باره ایدئولوژی شما اظهار نظر و قضاوت کنم ؟

      شما خیلی به راحتی در باره من و شخص ثالثی که موضوع صحبت من و شماست اظهار نظر میکنین و قضاوت میکنین و انتظار دارین که من این قضاوت رو حتماً  قبول و ثبت کنم وگرنه وطن پرست نیستم ؟

      من  قاضی نیستم . بنابراین جار زدن موضوعی که خود اون شخص در موردش اظهار نظری نکرده و هنوز معلوم نیست که آیا بنده خدا دوست داره این مورد عمومی باشه یا نه و اصلاَ صحت داره یا فقط شباهت ظاهری بوده به نظر من اوج بی انصافی و بی فکری و بی رحمی من به حساب میاد . سوتفاهم نشه . منظورم شما نیستین . شاید شما خودتون از نزدیک در کنار ایشون حضور داشتین و رو در رو باهاشون صحبت کردین و کاملاَ به صحت این موضوع ایمان دارین . ولی من که نبودم و ندیدم بنابراین مجاز و در مقامی نیستم که موضوعی به این مهمی رو  به راحتی در وبلاگم ثبت کنم و در باره اش نظر بدم یا به نظر شمای خواننده که حاوی این مطلب هست جواب بدم  .

    فیلمی که شما صحبتش رو میکنین دیده بودم و دوباره هم دیدم  . فقط یک ثانیه صورت رو از نیمرخ نشون داده و من با وجود چندین بار تکرار فیلم هنوز مطمئن نیستم که ایشون هستن با نه ؟

    آیا ایشون در جایی رسماَ چنین لقبی رو به خودشون دادن ؟ آیا در مصاحبه ای در باره این لقب یا این فیلم و  صحت و سقم اون صحبت کردن ؟ و مهم تر از همه  آیا جایی اعلام کردن که مثلاَ ایهالالناس وبلاگ نویس همگی آزادین نه تنها در باره شغل من بلکه در باره عقاید شخصی من و زندگی من  هم اظهار نظر کنین ؟ شغل ایشون عمومی هست ، نه زندگی ایشون و اجازه بدیم که خودشون ناشر عقاید شخصی شون باشن نه من .

     من کی هستم که به جای دیگری در باره بود و نبود اون در مکانی و گروهی تصمیم بگیرم و  در وبلاگم ثبت کنم حتی در بخش نظرات ؟

     من در باره شما قضاوت نمیکنم . شاید شما از آشنایان و نزدیکان این آقا هستین و از تمام لحظات زندگی و کارهای ایشون خبر دارین و از طرف ایشون اجازه تام الاختیار دارین که هر موضوعی مربوط به ایشون رو  اعلام کنین . " من " چنین شناخت و اجازه ای از طرف مردم  ندارم .

      در انتها قضاوت شمای غریبه  در باره وطن دوستی من غریبه هم برام خیلی جالب بود و از دید شما همین قدر که  وبلاگ من سیاسی نیست  پس سزاوار لقب بی مهری به وطن هستم  ؟ 

     خداحافظ شما و انشاالله که متوجه احساس من و دلیل حذفم شده باشین .

     

ممنون آقای فرهادی

 

    

      سلام . دیشب بیدار بودین ؟ مراسم اسکار رو دیدین ؟ چه حالی بودین ؟

     دقیقاْ !!! منم همینطور . با کمال تکبر و پررویی دلم میخواست که جایزه فیلمنامه رو هم ببریم ولی نشد . ( میبینین ؟ میگم " ببریم " . ) احساسم اینه که جایزه عمومی و مال همه ما بوده . افتخارش ، ذوقش و غرورش مال همه بوده . نبوده ؟

     خدا خیرت بده آقای اصغر فرهادی که انقدر شادمون کردی . خسته نباشی .

     امروز که اومدم توی کلاس ، بیشتر بچه ها دارن ازم درباره مراسم و فیلم میپرسن . همه میخوان  فیلم رو  ببینن و قشنگ تر اینکه حرفهای فرهادی خیلی روشون اثر گذاشته  . لذتی از این بالاتر هم هست ؟

     یه همکلاسی تاجیک دارم که میخواد یه جوری رگ " پرشن " بودن از خودش نشون بده . پررو هی میگه " ما " بردیم . ولی قبل از اینکه من جواب بدم یکی دیگه ازش پرسید تو بالاخره " ایرانی " هستی یا " پرشن " ؟ معنی داره ؟

     خیلی خوشحالم که باز هم بعد دیگه ای از فرهنگ و هنر زیبای ایرانی به نمایش دراومد و جایزه ای به این مهمی کسب کرد . به سهم خودم متشکرم و به ایرانی بودن خودم مفتخرم .