درجه بندی و مقایسه مدارس در کانادا
سلام . دوست نازنینی یه سایت جالب بهم معرفی کرد . شاید به درد شما هم بخوره . در این سایت شما درجه یا به قول اینجائیها رنک هر مدرسه و دانشگاهی در کانادا رو پیدا میکنین . میتونین قبل از ثبت نام یه سری به این سایت بزنین و از درجه بندی اون موسسه ی علمی با خبر بشین .
http://www.compareschoolrankings.org/Index.aspx
مردم در مورد ثبت نام سلیقه ها و خواستهای متفاوتی از مدرسه یا موسسه دارن . بعضی ها به شهرت اون مرکز فکر میکنن . یعنی عقیده دارن وقتی جایی معروفه بنابراین حتماْ همه ابعاد کاری اون عالی و با کیفیته . بعضی مثل من عقیده به تلاش شخصی دارن . من همیشه فکر میکنم که اگر کسی واقعاْ درس بخونه ربطی به اسم و رسم و شهرت موسسه نداره . چقدر آدم میشناسیم که از ده کوره ها اومدن و راهی دانشگاه شدن ؟
البته خیلی عالیه که معلم خوب و امکانات عالی در دسترس آدم باشه ، ولی به شدت معتقدم که اگر آدم به قول معروف " درس خون " نباشه ، مدرسه غیر انتفاعی و معلم موند بالا و امکانات عااااااااااالی هم دردی از ادم دوا نمیکنه . والله این مدارس غیر انتفاعی هم با در خیبر کاری ندارن . چهار تا پلی کپی اضافه به بچه میدن که با یه دور گوگل کردن موضوع ( تازه یاد گرفتم که این فعل وارد واژه نامه ها شده . بامزه است . نه ؟ ) خودتون هشتاد برابرش رو به دست میارین .
این مدارس کلی آرا بیرا سر برنامه میذارن ولی پولش رو جداگانه ازتون میگیرن . درسته ؟ کلاس زبان اضافه و موسیقی و ورزش در ورزشگاه و .... ولی مگه مجانیه . شما علاوه بر اون شهریه ی میلیونی که دادین باید هزینه اینها رو جدا بدین . اردو و سفر و .... حتی سفر خارج ، همه با هزینه جداگانه شماست . خلاصه سرجمع به این نتیجه میرسین که همین مخارج رو میتونستین خودتون برای بچه تون پرداخت کنین و از اون شهریه اول سال هم خلاص بشین .
اینکه برای ثبت نام شرط معدل میذارن نشون میده که سطح واقعی کارشون کجاست . اگه من شاگرد معدل نوزده رو بفرستم دانشگاه که در خیبر نکندم . اگه تونستم معدل دوازده رو به دانشگاه بفرستم هنره . اون معدل نوزده خودش هم عرضه داره بره دانشگاه دیگه کمک به چه دردش میخوره ؟
یکی ار راههایی که من معمولاْ برای شناخت مدرسه جدید استفاده میکردم این بود که ساعت تعطیل شدن مدرسه برم جلوی در و با مادرها حرف بزنم . مطمئن باشین که این بهترین راهه . در صحبت با والدینی که اون مدرسه رو تجربه کردن ، شما به دید کامل و گسترده ای از اون مدرسه میرسین .
یکی ار مدارسی که بچه هام رفتن فاجعه بود . قطعاْ اگر کسی از من میپرسید ، تمام مشکلات مدرسه رو ردیف میکردم و زیر آب مدیر و ناظم و معلم رو میزدم . همین قدر بگم که معلم کلاس اول ابتدایی به عنوان تنبیه برای دختر من دستور کلاغ پر داده بودن . اونم هفت دور پهنای حیاط مدرسه !!! دختر بچه ی هفت ساله و کلاغ پر !! این تازه یکی ار مشکلات ما با مدرسه بود . این خانم معلم که اسم نمیبرم خیال میکرد یک افسر ارتشیه و بچه ها سرباز . تمام خشونت و بی رحمی که میشه در جنگ به کار برد علیه دختر بچه های هفت ساله استفاده میکرد . در جواب اعتراض والدین هم میگفت شما اینها رو لوس کردین و اگه به من بسپرین درستشون !! میکنم . اگر تنبیه بدنی قدغن نشده بود ایشون قطعاْ با ترکه ی آلبالو سر کلاس میومدن . مدیر هم حمایت میکرد و خلاصه تمام سال تحصیلی به درد و دعوا گذشت . نامه پشت نامه و شکایت پشت شکایت . هر روز صبح دختر من با گریه به مدرسه میرفت . گذشت و ما هم بگذریم . هنوز خودم رو لعنت میکنم که چرا مدرسه اش رو عوض نکردم .
اینجا حداقل از این مسائل خبری نیست . یعنی کسی شهامت نداره بچه شما رو به هر طریق و دلیلی آزار بده چون قانون به شدت حامی شماست . ولی چیزی که در مدارس اینجا من ایرانی رو آزار میده سطح " عقب " دروسشون نسبت به ایرانه . از این کلمه استفاده کردم چون به نظرم معنای بیشتری داشت . قبلاْ هم به نظرم گفتم که بچه های ایرانی به یمن تدریس " پیش رفته " وقتی به کانادا میان اگر از نظر انگلیسی مشکل نداشته باشن قطعاْ جزء شاگردان ممتاز کلاس هستن .
یک مثال عمق مطلب رو میرسونه . ما سه ساله که اینجا هستیم . دختر من هفته پیش با خنده و شوخی توی خونه جشن گرفت چون بالاخره ریاضی شون به مرحله ای رسید که نکته جدیدی براش داشته باشه . یعنی وقتی دختر من در کلاس هشتم ثبت نام کرد معلم مشغول تدریس ریاضی کلاس پنجم و ششم بود . دخترم در ایران رادیکال میگرفت ولی اینجا تازه داشتن توان دو درس میدادن . خلاصه سه سال طول کشید تا کلاس ریاضی و همینطور علوم براش جالب توجه بشه . البته در این مدت به دلیل اینکه نیازی نداشت برای ریاضی و علوم زمان بگذاره ، تمام وقتش رو به ادبیات انگلیسی و فرانسه و علوم اجتماعی داد .
منظورم از گفتن این حرفها اینه که چندان مهم نیست که مدرسه چی باشه ، مهم روحیه و انگیزه خود آدمه . مهم اینه که " بخواد " یاد بگیره . تا وقتی انگیزه یادگیری توی قلب و روح آدم نباشه ، درجه و سطح و رنک مدرسه و موسسه پشیزی ارزش نداره . در عین حال وقتی که اون انگیزه رو داشتی دیگه چه فرقی میکنه توی فلان ده کوره بخونی یا یه مدرسه خصوص گرون توی قلب واشنگتن ؟ به نظر شخصی من مهم اینه که توی مدرسه وضعیت روحی روانی آدم چی باشه . این هم فقط با پرس و جو از والدین مشخص میشه .
به هر حال واسه دوستانی که به سطح مدرسه اهمیت میدن ، این سایت که معرفی کردم به شما دید بهتر و کامل تری نسبت به دانشگاه یا مدرسه ای که در نظر گرفتین میده چون یکی از عوامل تعیین درجه ، کارت گزارشیه که والدین در مورد مدرسه میدن . البته من نرفتم صفحه کارت رو ببینم ولی به نظرم که اون چیزی که در باره اش صحبت میکردم یعنی نظر والدین داره اینجا اعمال میشه . خیال دارم برم در مورد مدرسه دخترم به به و چه چه راه بندازم .
البته اگه بخواهین از مدرسه دولتی استفاده کنین همون قانون هم منطقه بودن با مدرسه اینجا هم اعمال میشه .
راستی خودم هم امتحان داشتم . شدم هشتاد و شش از صد . بد که نیست . نه ؟ به خدا با این سن و موقعیت و به زبان شیرین و محترم انگلیسی توی این مملکت نمره آوردن کار حضرت فیله . خودم به خودم کلی هورا و آفرین گفتم . از سه شنبه درس جدید و استاد جدید . تازه داشتم به لهجه ی استاد قبلی عادت میکردم . یه خانم سیاه پوست و دقیقاْ مصداق " شب " بود .
توی این موسسه درسها به نوبت تدریس میشه . یعنی هر کتاب که تموم شد ، کتاب جدید شروع میشه . فعلاْ چند تا شاخه و گرایش حسابداری رو خوندیم و از هفته دیگه میریم سراغ کامپوتر و ریاضیات که کمتر ازشون میترسم . به نظرم که نیازشون به انگلیسی کمتره . استاد جدید معروفه به ولوم پایین . چون انگار از ته چاه داره حرف میزنه . میخوام از ته کلاس اسباب کشی کنم به سر کلاس . همینطوری هم گاهی نمیفهمم چی میگن وااااای به اینکه صداشون هم نشنوم .