قتل ! در شهر بدون قتل ما
سلام . بعد از اون خبر هیجان انگیز و خوش به دنیا اومدن دخمل کوچولوی تیم هورتونزی ، حالا متاسفانه میخوام یه خبر بد از ویندزور بنویسم . اونم اینکه بعد از دو سال بدون قتل و یک قتل که هنوز در موردش شک وجود داشت ، حالا یه نفر کشته شده . دلم سوخت که شهر قشنگمون یه قاتل داره که نمیدونیم کیه و کجاست . این خبر دو ساعت پیش ویندزور استاره که شامل مصاحبه با همسایگان فرد کشته شده است .
http://blogs.windsorstar.com/2012/05/15/police-probe-trailer-park-death/
مقتول بنده خدا با چاقو هم به قتل رسیده . من همیشه به نظرم میاد که استفاده از چاقو قساوت قلب بیشتری میخواد . چی بگم . کاش دنیا یه جای قشنگتری بود و هیچ کس ، به روح و جان و مال مردم ضربه نمیزد .
گلی بانو یه موضوعی توی نظرت مطرح کردی که منو به فکر انداخت . مسئله این نیست که شهر کوچولوی ما ماجرا زیاد داشته باشه ، بلکه قضیه اینه که من دارم همین دو قرون ماجرا رو بازتاب میدم . در هر شهری ماجراهایی رخ میده که قطعاْ با وسعت و جمعیتش نسبت مستقیم داره و مشخصه که حوادث ویندزور بسیار کمتر از جایی مثل تهرانه . ولی از اونجایی که من تنها وبلاگ فارسی در باره ویندزور رو دارم و فلسفه و خط مشی وبلاگم هم این بوده که این شهر رو کاملاْ به مهاجران ایرانی بعد از خودم معرفی کنم ، اینه که گاهی حوادث مهم رو هم مینویسم . تلاش میکنم که هر مهاجری که تصمیم به ویندزوری شدن گرفت پیشاپیش یه دید کلی از شهر داشته باشه . خود ما ابتدا خیال داشتیم توی تورنتو زندگی کنیم ولی چون دخترم رشته ای رو انتخاب کرد که فقط دانشگاه ویندزور داشت مجبور شدیم بیاییم اینجا . یه ماشین کرایه کردیم و یک هفته اومدیم اینجا موندیم و سعی کردیم شهر رو بشناسیم .
خوب در یک هفته و فی البداهه چقدر میتونستیم شناخت پیدا کنیم ؟ در واقع هیج ! در مورد شهرهای بزرگ وبلاگها و سایتها بسیار نوشتن و مینویسن ، ولی در باره جایی مثل اینجا هیچ وبلاگ مشخص و مفیدی پیدا نکردیم . تازه اونهایی هم که نوشتن همه مسائل رو پوشش نمیدن و ما هم در یک هفته نمیتونستیم مطالب صدها وبلاگ رو جمع بندی کنیم . در عین حال که دید یک کانادایی یا حتی مهاجری از کشورهای دیگه مطمئناْ به درد من مهاجر ایرانی نمیخورد . برای همین تصمیم گرفتم که خودم اقدام کنم . توی این دو سه سال هم سعی کردم هر چیزی در باره شهرم که به نظر مهم و کاربردی میاد بنویسم ،از تاریخش ، فرهنگش، روزهای مهمش ، هنرش ، مردمش، آدمهای معروفش، امکاناتش ، فروشگاههاش ، ...... و حوادثش .خوب اگه میخوای بعد اجتماعی- امنیتی شهری رو کشف کنی بهترین کار اینه که صفحه ی حوادث روزنامه هاش رو بخونی .
به هر حال خوشحالم که این چهره وبلاگم هم برای خواننده هام جالب بوده اگر چه که مجبور باشم گاهی هم مثل امروز اخبار بدش رو ثبت کنم .